صفورا: میدانی یک زن کی میرود؟
صفدر: لابد وقتی قهر میکند!
صفورا: همین! اشتباه مردان همین جاست.
به خیالتان وقتی زنی چمدانش را دست میگیرد یا در روستای ما بغچهاش را زیر بغلش میزند، میرود.
صفدر: مگر جز این است؟
صفورا: زنها از وقتی برای بوسیدن، پیشانیشان را پس میکشند و شرم را پیش میکشند، از وقتی دامنهای چیندارشان را تا میکنند و برای روز مبادا کنار میگذارند، مشغول جمع کردن چمدان در ذهنشان هستند.
گاهی سالها بعد در را پشت سرشان محکم میبندند و میروند
صفدر:دختر کدخدا مدتها رفت، چرا بازگشت؟
پشیمان شده بود؟
صفورا: نه زنها چمدانشان را نمیبندند و اگر بستند، بازش نمیکنند. حتم چیزی را جا گذاشته بود و برای برداشتن آن بازگشته است.
صفدر:صفورا، پیشانیت را …
#صفدر_و_صفورا
#رضا_هوشمند