آنچه امروزه ادبیات تطبیقی خوانده میشود، بر مبنای همانندیها در آثار ادبی یک ملت یا در آثار ادبی ملل جهان به وجود آمده است. اما همانندیهای موجود در آثار ادبی جهان، اغلب معلول وجوه اشتراکی است که خالقان و آفرینندگان آن آثار دارند. این نکته بدیهی است که مشترکات فیزیکی، فکری، تخیلی و اعتقادی در میان انسانها، حتی انسانهایی که به دورههای گوناگون زمان تعلق دارند، به مراتب بیشتر از وجوه افتراق و ناهمگونی آنهاست. میتوان اینگونه تصور کرد که در هر یک از تمدنهایی که جهان تاکنون به خود دیده و ما از شمار آنها کاملاً بیاطلاع هستیم، قطار مدنیت و فرهنگ، روزی از ایستگاه مبدأ به حرکت درآمده و بر سر راه خود در هر ایستگاه زمان جمعی از افراد بشر را سوار کرده و به مسیر بیپایان خود ادامه داده است. با این تصور دیگر لازم نیست به دنبال چرایی مشابهتهایی گشت که برای مثال در محتوا و مضمون آثاری مانند ارداویرافنامه و رسالة الغفران ابوالعلای معری و منظومۀ سیر العباد سنایی غزنوی و کمدی الهی دانته وجود دارد.
ادبیات با همۀ وابستگی به تمدن، فرهنگ و جغرافیا و با تمام تکثر و گوناگونی و تفاوتها، به آن دلیل که انعکاسدهندۀ دغدغهها، آرزوها، اهداف، دلمشغولی و عاشقانههای آدمی است، گویاترین زبان مشترک در بیان نهفتههای درونی اقوام و ملل مختلف به حساب میآید. در این راستا، تطبیق و مقایسۀ اندیشه، فرهنگ و تفکرها از جمله مطالعاتی است که اندیشمندان در راستای دریافت حقایق و ریشههای فکری بزرگان علم و ادب به آن نیازمند بودهاند و یکی از زیباترین تطبیقهای اندیشه، فرهنگ و تفکر، بیشک تطبیق زبان عاشقانهسرایی چند شاعر زن از چند فرهنگ متفاوت است.
شعر این گره کور رشتههای عقل و احساس، بیان پر از احساس تجربههای کوچک و بزرگ در جهان هستی است که از ژرفترین احساسات و عواطف پرشور سرایندهاش حکایت دارد و شعر هر کسی آیینۀ تمامنمای افکار، آرمانها، عواطف، دلبستگیها و فرهنگ اوست. بدین سبب بررسی شعر بانوان که خود نیمی از جامعۀ بشری را شکل میدهند و با این وجود نیمۀ دیگر را میپرورانند، تلاشی است برای تنویر افکار و تبیین احساسات این قشر لطیف.
کشف روح جاری عشق در پستی و بلندی ابیات و مصرعهای شاعران، بهویژه شاعران زن نویسنده را بر آن داشته تا به بررسی و مقایسۀ روایت عشق در زبان شاعرانۀ سه شاعر زن از سه فرهنگ و زبان مختلف، یعنی سیمین بهبهانی در زبان فارسی، سعاد الصباح در زبان عربی و امیلی دیکنسون در زبان انگلیسی بپردازد. به همین دلیل ادبیات تطبیقی را به عنوان یکی از مهمترین روشهای تحقیقی عهد حاضر در ادبیات جهانی، سرلوحۀ ورود به این مسیر قرار داده شده است. بنابراین در این کتاب کوشیده شده با مبنا قراردادن ادبیات تطبیقی به عنوان یکی از شاخههای نقد در ادبیات، مفهوم شعر در اشعار اینان بررسی و مقایسه شود. در این بررسی تلاش بر آن است که افقهای مشترک اندیشه و زبان این سه شاعر و نویسنده در باب روایتهای عاشقانه کشف، تبیین و تحلیل شود و وجوه اشتراک و افتراق هنر و تفکر ایشان در این زمینه بررسی شود.
در این کتاب، پس از بحثی مفصل دربارۀ ادبیات تطبیقی، ویژگیهای آن و همچنین مکاتب ادبی، به بررسی زندگی، آثار و اندیشههای سه شاعر مورد نظر پرداخته شده است. سپس در بخش اصلی کتاب، با ارائۀ مضامین شعریای که دارای محتوایی عاشقانه بودند، به بررسی تطبیقی این مؤلفۀ شعری پرداخته شده است.
عوامل محیطیای که موجب شکلگیری شخصیت فردی، اجتماعی و هنری این سه شاعر شده، به ایجاد مشابهتها و مفارقتهای محتوایی انجامیده و زمینهای را فراهم کرده که بهراحتی میتوان به بررسی و تحلیل عمیق اشعار این سه شاعر در پرتو همین شباهتها و تفاوتها پرداخت. در سایۀ همین تفاضل و تماثل به یافتن نوع روایت عشق و بررسی این مضمون در شعر هر سه شاعر پرداخته شده و نشان داده شده که گرچه هر سه شاعر، کموبیش این مفهوم را در شعر خود به کار بردهاند، اما بسامد کاربرد آن، نوع نگاه به آن، آزادی در بیان آن و نیز کیفیت بهکارگیریاش در زبان شعریشان، نقاط تواری و جمعیت قابل بحثی را فراهم کرده است.
فهرست مطالب کتاب:
پیشگفتار
مقدمه
فصل اول: کلیات
بخش اول: ادبیات تطبیقی
بخش دوم: عشق ادبیات (فارسی، آمریکا و عرب)
فصل دوم: زندگی و آثار شاعران (سیمین بهبهانی، امیلی دیکنسون، سعاد الصباح)
فصل سوم: عشق به سه روایت
فصل آخر: سخن آخر
منابع و مآخذ
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.