دور از من سلام.
حالت چطور است؟!
آنجا بدون من غروب کی میرسد،
اینجا زودتر از اذان ظهر.
آنجا برف دارد میبارد؟!
اینجا بارید،
کودکان آدم ساختند،
کارگران پارو کردند،
دهقانان دعا خواندند.
زنان موهایشان را چارقد نشین کردند تا آفتابی دوباره.
اینجا برف ایستاده است؛ اما من هنوز سرگردان آسمان و زمینم بی تو.
با آغوشت اشاره کنی دوباره جاری میشوم.
میبارم.
زیاد آمدهام.
ایستادهام.
بچههای دلت را بگو بازی،
دهقانان را بگو اجابت،
کارگران آواز خوان کوچهها.
زیاد آمدهام
زیاد ایستادهام.
- به خبرها بگو!
فردا همه جا جز تو تعطیل است،
به کودکان دلت بگو لبخند.