اخبار دنیای نشر, دست نوشته‌ها, گوناگون

صفدر و صفورا

صفورا:صادقانه بگویم؟ دلگیرم.

صفدر: دلگیرِ سیبِ گاز زده که از دستم افتاد، آن سال و ماه کودکی؟

صفورا:دلگیر انار تازه بالغ که از دستِ درخت افتاد و دستهای تو آغوش باز نکرد.

صفدر: پی خرمن بودم و سهم نان زمستان.

صفورا: از خودت آموختم، نام پیش از نان

رضا هوشمند

بازگشت بە لیست

نوشته های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


− دو = 2