🔺️گزیدههایی از فرهنگ بزرگ سخن(۳)
۱.آبی در جگر نداشتن: تاب و توان نداشتن
۲. آب در دهان کسی خشویده: کنایه از ترسیدن او
۳.آب زیر کاه: حیله و نیرنگ
۴.آب در گوش کسی کردن: کنایه از اغفال کردن او و سوء استفاده کردن از او
۵.آب را با قاشق و چنگال خوردن: خود را بی اندازه مبادی آداب جلوه دادن یا افاده داشتن
۶.آب را زیر هفت طبقه زمین دیدن: کنایه از زرنگی و هوشیار بودن
۷. آب را گره زدن: کنایه از حقه باز بودن
۸. آب زیر پوست کسی رفتن: کنایه از سرحال آمدن و چاق شدن او
۹.آب طلا: گرد طلای حل شده در آب که در نوشتن نسخه های نفیس یا سرعنوانها و مانند آنها به کار میرفته است.
۱۰. آب فسرده: یخ یا تکرگ، و به مجاز ساغر یا شیشه