ماجرایِ از کودکی تا فرزانگی استاد رحمتالله نجاتی است.
کتاب دامغان در آیینه زمان، بوی خوشِ نم بارانی است از بهار رحمتالله که کودک است، رحمتالله نجاتی که جوان است و با حیا، پژوهشگر است و کلمات رام او هستند.
بهار که میشود در باغ و راغ، بوی خوبِ شکوفه ها به هم میآمیزد.
کتاب دامغان در آیینه زمان، حاوی مقالاتی است که از سالهای دور و نزدیک در باغ کلمات و جملهها جمع شده، سطر به سطر آذین شده و هر نام شریف از تاریخ ادب، هنر، علم و دانش که در برگی میآید و زندگی نامهایاست از شکوفه سیب یا گیلاس.
نام هر محل و محله را که میبرد، رنگ و طرح و مزه خاطرات آن زمان را هم با خود میآورد و میریزد روی صورت و دست و دلت.
گویی گلاب است و دست مبارک مادر بزرگ که گلهای نابِمحمدی را سوا میکند و با صلوات و وضو یادشان میدهد؛ با تاب آوردن و تحملِ سختی، گلاب میشود
کلمات در تک تک مقالهها، گل محمدی هستند و وقتی کتاب میشود، گلاب هستند به رنج و تاب آوری استاد رحمتالله نجاتی.
کتاب دامغان در آیینه زمان سیر تحول، پختگی و دانشمندی این استاد و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ ایران شریف و دامغانِ جان است.
استاد رحمتالله نجاتی بسیار شبیه دست نوشتهها، پژوهشها و تحقیقاتشان هستند.
روان، سلیس، وامدارِ نثر فاخرِ گذشته، آشنا با قلم، نام و رفتار و گفتار پیشینیان است.
آفتاب کودکی و شکوفه بارانِ باغهای پر از زردآلو و سیب جوانی و باد و باران میانسالگی؛ مهربانِ دست و صورت و پیشانی بلندِ پژوهشگر و محقق نامدار دامغانی بودند.
آنها میدانستند روزی قلم به ثبت تاریخ و اعتبار این ملک خواهد راند و نگفتههایی را زنهار خواهند داد که شنیدنش گشایش و دانستنش سدی بزرگ فرا روی تخریب آثار و ابنیه بر جا مانده است.
قلمی که به مهربانی از تاریخ مینویسد وقتی به بیمبالاتی، کاستی و ندانم کاری افراد، مدیران و خاطیان میرسد، شجاعانه میتازد و زبان شکوه دارد و در انتها نشتری را که زده است خود مرهم میگذارد و راهکار میدهد؛ برای جبران اشتباه و همراه و ایده پرداز است.
در انتشار مقالات استاد رحمتالله نجاتی چند طریق پیش رویمان بود؛
یکم: آنکه مطالبی که در ابتدای هر مقاله یادآوری شده را بررسی و جملات و مطالب تکراری را حذف کنیم.
دوم :اینکه نثر امروزی را برای ویرایش محتوای مقالات برگزینیم.
سوم: اینکه به دلیل مرور زمان در بعضی مقالات به جان محتوا بیافتیم و ویرایش موضوعی و محتوایی داشته باشیم.
و یک راه دیگر هم بود.
بگذاریم جریان جاری و ساری کلمات از دیروز که پانزده ساله بود و برای مجلات فاخر آن زمان مینوشت؛ تا امروز که بزرگ اندیش است و راست قلم و صاحب رای؛ هنوز هم مینویسد.
در این سالها سبب ساز خیر، خوبی و گشایش بوده و هست، کلمات راه خود را برای جمله شدن، جملات برای آرایش صفحات پیدا میکنند.
راه روشن همین راه دیگر است.
شما با مطالعه کتاب دامغان در آیینه زمان، با رشد، توسعه، تغییر و ظرافتهای زبان نوشتاری در مطبوعات، نامه نگاریها و پژوهش آشنا میشوید.
شما با مطالعهی کتاب استاد رحمتالله نجاتی غرق بخشهایی از تاریخ دامغان خواهید شد که پیش از این تجربهاش را نداشتهاید.
نامهای شریفی را میشنوید که توسعه، قوام و ماندگاری فرهنگ، تاریخ، هنر و دانش این مرز و بوم را مدیون ایشان هستیم.
تلخ است بگویم نام اماکنی را میشنوید که جایشان آسمان خراش، پاساژ و عمارتنو ساخته شده است.
در آیینهی قلم و اندیشه نجاتی ندانم کاری، پشیمانی، تدبیر، خرابی، جنگ، رنج، شادی و آرزومندی را خواهی دید.
کتاب پیش رو و مطالعه آن، شما را با رحمتالله نجاتیِ نوجوان، جوانِ پخته و کارآزموده که دامغان را دوست میدارد، پژوهشگری میانسال که هم نگارش را، هم تاریخ را و هم ارتباط با مخاطب را میشناسد؛ آشنا میکند.
سبک نگارش، فضا سازی، رفت و بازگشت از تاریخ به زمان اکنون، آوردن نام و نشان افراد و اماکن آنچنان نرم و استادانه در تک تک مقالات پیشبینی شده که گویی خود در آن عصر و زمان زیسته و با آن آدمها معاشرت داشته است.
دامغان در آیینه زمان، روایت بیزنگار مردی است که ساخت آیینه و ارایه تصویری بی غش از تاریخ دامغان را همچون معرفت، تواضع، راست کرداری و درست گفتاری بلد است.
تو گویی دامغان در آیینه زمان خودِ بر قلم آمدهی استاد رحمتالله نجاتی است.
برگ برگ کتاب، روایت اوست در تطاول ایام.
کتاب دامغان در آیینه زمان رحمتالله نجاتی است؛
در بیان سیرت و صورت قلعههای تاریخی و مردمانش، راه بلد کوه است.
وقتی از بافت قدیمی دامغان سخن میگوید، معمار است، بنا و باغبان تک تک باغچههای خانههای اعیانی است.
نماز خوانِ تک تک مسجدهایی که تاریخشان را با نوای خوش از جنس اذان روایت کرده است.
وقتی از کاروانسراهای وطن سخن میگوید ،تو گویی، خود مسافر جامانده است و کاروان رفته.
نجاتی در کتاب دامغان در آیینه زمان، وقتی از توسعه، پیشرفت مبتنی بر شناخت، حرمتگذاری و حفظ تاریخ ، ابنیه و میراث فرهنگی میگوید، انگار فرزندی را در خردسالگی زیر سقفهای تاریخ جا گذاشته است و نگران تخریب، ویرانی و از دست دادن اماکن، ابنیه تاریخی است.
کتاب دامغان در آیینه زمان
ماجرایِ از کودکی تا فرزانگی استاد رحمتالله نجاتی است.
#رحمت الله نجاتی
#علی اکبر عالمی
#دامغان
#مشق شب
#رضا هوشمند
#زاد روز
#دامغان در آیینه زمان
#پژوهشگر
#شاعر
#نویسنده
#تاریخ نگار