واقعيت اين است که کودکان روزانه در معرض چالش های متفاوتی هستند که مواجهه با آن جسارت میطلبد. والدين به طور طبيع میخواهند که کودکان را به گونهای بار بياورند که بتوانند کارهای مربوط به خودشان را انجام دهند اما کودکان با هم متفاوت هستند و جسارت آنها در سطوح مختلفی بروز پيدا میکند. يکی از مهم ترين مواقعی که کودک بايد جسورانه عمل کند، در زمان آشنا شدن با همسالان و پيدا کردن دوست است. کودک در واقع پس از ۲ سال همنشينی با مادر، کم کم از او فاصله میگيرد و به بازی با همسالان نياز پيدا میکند. در دوست يابی و طی کردن اين فرآيند مهم، عوامل بسياری دخيل است. ابتدا بهتر است از تاثير داشتن دوست بر سلامت روان کودک بگوييم و سپس به معرفی مهارتهای اجتماعی مورد نياز کودک برای دوست يابی بپردازيم.
تاثير دوست يابي بر سلامت روان
داشتن دوست خوب يکی از عوامل مهمی است که بر سلامت روان کودک تاثير میگذارد و معمولا کودکانی که به سختی میتوانند دوستی پيدا کنند و رابطهشان را با آنها مستحکم کنند از مشکلاتی مانند اضطراب و افسردگی رنج میبرند. نتايج مطالعات نشان میدهد که حتی فقط يک دوست میتواند شرايط بسيار خوبی برای کودک فراهم کند و تعداد دوستان موضوع مورد بحث نيست بلکه آنچه مهم است کيفيت اين رابطه و مثبت بودن آن است. کودکان با کمک دوستان خود میتوانند راه حلهايی برای رفع مشکلات پيدا کنند، اختلافهای خود را با ديگران مديريت و با ديگران رابطه مثبتی برقرار کنند. نکته اين جاست که آموزش مهارت دوستيابی کار آسانی نيست و والدين با صبر و شکيبايي میتوانند اين مهارت را آموزش دهند و تقويت کنند. همچنين ارائه واکنشهای سازنده در قبال رفتار کودک، تشويق رفتار خوب، پرهيز از انتقاد، يادگيری روشهای موثر در زمينه آموزش مهارتها و تمرين مهارتها از ديگر راهکارهايی است که به افزايش توان دوست يابی کودک کمک میکند.
دوست کودکی، دوست سالمندی
دستهای از کودکان به دليل فقدان يک سری مهارتها مانند نداشتن مهارتهای اجتماعی، نداشتن قدرت مديريت، نداشتن تعامل سازنده با ديگران، نداشتن تفکر خلاق و نقاد، نداشتن همدلی و قدرت تصميم گيری و همچنين وجود استرس و تنش در محيط زندگی قادر نيستند با همسالان خود ارتباط سالم برقرار کنند و در جمع همسالان انزوا و کناره گيری را انتخاب میکنند.
دسته ديگری از کودکان هم هستند که دوستان بسيار کمی دارند يا دوستی ندارند و تک و تنها میمانند و نمیتوانند حمايت خوبی از تعاملات اجتماعی دريافت کنند بيشتر اين کودکان در کنار پدر و مادر بزرگ میشوند و اگر به موقع به مهدکودک نروند و نتوانند در زمان مناسب دوست يابی کنند، در آينده آسيبهای جدی بابت ناتوانی در برقراری ارتباط با ديگران پيدا میکنند. فرد در چنين شرايطی همواره احساس تنهايی، بی کسی، يأس و افسردگي میکند حتی زمانی که در کنار خانواده و همسر است. از سو ديگر آستانه تحمل بسيار پاييني دارد و شور و شوق و نشاط دروني که بايد در زندگي وجود داشته باشد، غايب هميشگي زندگي اوست.
بنابراين میبينيد که دوست يابی تا چه اندازه بر سلامت روان کودک و آينده وی تاثيرگذار است. نکته اين جاست که تاثير دوست در ۲ مرحله از زندگی اهميت بسياری دارد سال های کودکی و سالمندی. در واقع هر انسانی در دوران کودکی و سالمندی به يک اندازه به دوست نياز دارد تا بتواند سلامت روان خود را حفظ کند. دوست در دوران کودکی پلی ميان فرد و جامعه و در دوران سالمندی دريچهای برای بهتر ديدن و بهره بردن از زندگی است. با اشاره به اين که کاری که دوست در اين ۲ مرحله از زندگی انجام میدهد، هيچ جايگزينی ندارد، میگويد: ايجاد نشاط و سرخوشی ناشی از پيدا کردن مشترکات با يک همسال در دوران کودکی و تخليه هيجانی و عاطفی با همراهی يک دوست در دوران سالمندی بسيار دلپذير است و البته يک انسان سالم در تمام طول عمر به دوستانی نياز دارد تا در کنار آنها از زندگی، لذت بيشتری ببرد و تخليه عاطفی و هيجانی شود.در بسياری از اوقات احساسات واقعی و هيجانات اصيل فرد در دوران کودکی يا ميانسالی در ديدار با يک دوست خوب ابراز می شود و جمع خانواده، همسر و اطرافيان هيچ يک نمیتوانند جای دوست را پر کنند.
آموزش مهارتهای اجتماعی
توان همدلی، صميميت، ابراز وجود، توان کنترل هيجان و احساس و برقراری ارتباط موثر ازجمله راهکارهای اساسی برای دست يابی به مهارت دوست يابی است. در اين ميان همدلی کردن نقش ويژهای دارد و والدين میتوانند با آموزش همدلی به شيوههای بسيار ساده، کودک را برای برقراری ارتباط با ديگران تشويق کنند. خوب است بدانيد همدلی در واقع ورود به دنيای احساس ديگران است و در همدلی کودک احساسات خود را میشناسد، نسبت به احساسات ديگران آگاهی پيدا میکند و میتواند به درک درستی از احساسات ديگران برسد. يک کودک برای اين که بتواند احساسات ديگران را درک کند ابتدا بايد احساسات خود را بشناسد و آن ها را تجربه کند. به عنوان مثال بايد غم شکستن يک اسباب بازی را تجربه کرده باشد تا بتواند با کودکی که اسباب بازیاش شکسته است، همدلی کند. بنابراين کودکان بايد هم احساسات مثبت و هم احساسات منفی را تجربه کنند تا توان واقعی همدلی را بيابند. همچنين والدين بايد به احساسات کودک توجه کنند و نه فقط او را بابت داشتن احساسات منفی سرزنش نکنند بلکه از او بخواهند احساساتش را به زبان بياورد و درباره آنها صحبت کند.
همچنين نگرش والدين به دوستان و موقعيت اجتماعی فرد در دوستيابی کودک تاثير چشمگيری دارد و والدين بايد توجه داشته باشند که کودک تحت تاثير الگوی والدين در دوستيابی قرار میگيرد.
پاسخ منفی به معنای دوست نداشتن نيست نوجوانی که پاسخ منفی به دوستان را «ترک رابطه» معنا میکند، در کودکی به اشتباه از والدين خود آموخته است که پاسخ منفی به هر کسی يعنی دوست نداشتن و ترک رابطه، بنابراين برای حفظ دوستان همواره به آن ها پاسخ مثبت میدهد. والدين آگاه و هوشيار میدانند که بين عشق ورزيدن و نجات دادن تفاوت وجود دارد و آن ها وظيفه ندارند همواره کودک را نجات و به او پاسخ مثبت دهند. بلکه گاهی لازم است پاسخ منفی بدهند تا بداند لازم است خود مشکلاتش را حل کند يا راه حلی بيابد. وی تاکيد میکند: کودکی که هرگز «نه» نشنيده است، فکر میکند در يک رابطه سالم هرگز نبايد به کسی پاسخ منفی بدهد.بنابراين در تعامل با ديگران پاسخ منفی را ترک رابطه قلمداد میکند و همواره به ديگران جواب مثبت میدهد و از همين جا بسياری از آسيبهای مرتبط با سنين نوجوانی آغاز میشود.
پایان متن
#مهارت_ارتباطی
#کارگاه
# روزنگار مشق شب:
#روزنگار #تقویم #تقویم مشق شب #رویدادتاریخی #رویدادمذهبی #رویدادملی #ولادت #وفات