دایره واژگان خود را افزایش دهید(مواردی که با حرف الف آغاز میشود)
واژه، کلمه، جمله، اصطلاح، مثال وحکایت هایی برای افزایش دایره واژگان شما
تا بهتر، رسا تر و کامل تر سخن بگویید
اکتفا:بسنده کردن، کفایت کردن
اشباه: ج شَبَه، مانندها، همانندها
ارتجالا: بی درنگ، بدون اندیشه سخن گفتن و شعر سرودن
استرحام: رحم خواستن، طلب رحم کردن
استماع: شنیدن، گوش دادن
الزام: ضرورت، لازم گردانیدن، واجب گردانیدن
اوان: وقت، هنگام
اکتفا: بسنده کردن، کفایت کردن
آهنگ:حمله و جنگاوری
افسر: تاج، دیهیم، کلاه پادشاهی
افسون:حیله کردن، سحر کردن،جادو کردن
آورد:جنگ، نبرد، کارزار
آبنوس:درختی است که چوب سیاه رنگ آن سخت و صیقل پذیر است؛ مجازا به معنی تیره و سیاه
آرمان: آرزو، عقیده
اُسرا:جمع اسیران
اُسطوره:سخنان یا اشخاص و آثاری که مربوط به موجودات یا رویدادهای فوق طبیعی روزگار باستان است و ریشه در باورها و اعتقادات مردم روزگار کهن دارد.
اُسوه: پیشوا، سرمشق، نمونه پیروی
استدعا:درخواست کردن، خواهش کردن
اسلیمی: تغییر شکل یافته کلمه اسلامی، طرح هایی مرکب از پیچ و خم های متعدد که شبیه عناصر طبیعت هستند.
ادیب: سخن دان، سخن شناس
اهلیت: شایستگی
آیت: نشانه
آیه: نشانه
استغنا: بی نیازی
آفتاب خورده: تیره، سوخته
اکسیر: ماده جادویی
استاده: ایستاده
اغراق: سخت کشیدن کمان
ایهام: در وهم و گمان افکندن
اکراه:ناپسند شمردن، بی میلی
استنشاق:بوییدن
افسانگی: منسوب به افسانه و قصه