سالها نوشتن به من آموخت چیزهایی هست که حتی به قلم هم نمیآید.
پس دست به کار تماشا شدم. دو جان را از کودکی در همسایگی هم، پروراندم.
پسر را قد بلندی، نه گردنکشی و دختر را زیباییِ کلام و بانو صفتی آموختم.
در من نفس کشیدند، جان یافتند و از روزی که سیب را یکی از بام برای دیگری انداخت، دیگر نه من، که آنها در من سخن گفتند.
صفدر و صفورا حرفهای ناگفته مردم من است؛
عشقهای سر به مهر و لال سخن گفتنهای مکرر.
خواستم با روایت کلماتِ ساده اما معمایی و معجزهگر بگویم؛ برای هم وقتِ تماشا بگذاریم که زود دیر میشود.
صفدر و صفورا با کلام و تماشا به استقبال هم میروند و آنچه بر قلم میآید و اجازه انتشارش را داشتم را بی کم و کاست آوردم؛ مابقی را خودتان بدانید؛ تا اگر صفدر وجودتان با صفورایی درآمیخت؛ بتوانید شیدایی کنید.
گفتوگوی صفدر و صفورا، ماجرای پدر و مادر توست؛ همانها که نگفتند و نشنیدند و رفتند.
گفتوگوهای فروخورده، نگفته، نشنیده من و تو را، از زبان صفدر و صفورا، روایت کردم تا بخوانی، بشنوی و معجزه احساس پشتِ کلمات را دریابی.
صفدر و صفورا کتابچهای باید باشد، سرجهازی دختران و میان اثاثیه پسرمان برای دانستن آداب عاشقی.
پیام رسان من برای همه آنهایی باش که؛
قدم میزنند،
تماشا میکنند،
و لبخند میزنند تا عاشق شوند.
بگو صفدر و صفورا مرور گفتن و شنیدن است.
بگو صفدر و صفورا تماشاست؛ همان دلیل خلقت انسان.
روایت صفدر و صفورا، آموختنِ شانه به شانه هم ایستادن است.
شادمانی خواستن برای همسایه، تا سر ریز لبخندش از دیوار و قرنیز، تو را هم شاد کند.
صفدر و صفورا بغض نشکفته من و توست. با هم اگر بگشاییم، رنگین کمان بعد باران زیباتر است،و تماشاییتر.
صفدر و صفورا آمدند تا بگویند:
بگو اگر هستی، حرفت را بزن تا ماندگار شوی،
صفدر و صفورا، گفتوگوی دختر و پسری است روستایی.
کجای ایران؟
هرجایی که تصویرش را در ذهن داری.
زمان و مکان نمیشناسد.
صفدر به کار چوپانی مشغول است و صفورا، هزار کار خانه را بر عهده دارد.
این دو از کودکی شیدای هم بودند و سالها به شوق هم، تماشا را آموختند و سواد آموختند و دوست داشتن را؛ تا برازنده هم شدند.
آری در روستای ما، نخست باید تماشا را بیاموزی؛
سپس مهربانی را، خاطر خواهی خود خواهد آمد.
حکایت صفدر و صفورا، بیش از اینها بود. به اندازه این تعداد کاغذ و اینقدر نوشتن؛ برگزیدهای تقدیم چشمانت.
باشد که در تماشا و آداب نجابت نگاه و پاسخ آن، کمک حالت باشد.