نکو داشت همان دست مریزاد خودمان است.
نکو داشت همان دست مریزاد خودمان است که با شیوه زیبا نوشت و امروزی؛ بسیاری از مراسمها را مزین به نامی میکند که رعایت تفقد، اعزاز و اکرام شخصی است که سالها نام و نان و جان و جهانش را پای چیزی گذاشته است.
میخواهم فارغ از اینکه چه کس یا کسانی ایده پرداز، مجری و برگزار کننده هستند بگویم.
حتی از دکتر مهدی محقق دامغانی نگویم که مبدع دایرة المعارف تشیع بوده، یا اجتهادش را در کدام سال از جوانیش گرفته است.
هر نکوداشتی میهمانهایی با خود به محل برگزاری میآورد.
کسی برای چند ساعت یا چند روز میآید و میان ما زندگی میکند.
عالیجنابان: مسجد جامعی، شالوئی، ساکت، منوچهریان، سعید میرزایی شاعر، که با خودشان منش، اخلاق، آداب و نوع معاشرت مردم دامغان را به انجمن مفاخر، اداره، خانه هایشان میبرند.
خانواده همراه دکتر محقق، همسرش، فرزندش برای ساعتهایی با ما روی صندلیهای سالن ارشاد نشستند.
برگزاری نکو داشت دکتر محقق دوباره یادآوریمان کرد؛ دامغان با اینهمه اعتبار، تاریخ، منزلت و بیشمار مردم عزتمند و فرهیخته نیازمند یک سالن فاخر برای مراسمهایش است.
باران روی سر و شانه میهمان و میزبان به یک اندازه بارید.
شنیدم میگفتند: دامغانِ تاریخی با باران زیباتر است.
این خاطره زیبا را هم به خانههایشان بردند.
دو نفر جوان مشغول پذیرایی بودند، شیرینی و نوشیدنی را به میهمانها تعارف میکردند.
آنها هم مشغول آزمون میهمان نوازی بودند و حتماً نوبت بعد، زیباتر و بهتر شیرینی تعارف میکنند و با لبخندِ یک دامغانی اصیل با لهجهی خودمان با بهترین نگاه، خواهند گفت: به شهر دامغان خوش آمدید.
دانش آموزان پر هیاهوی پسر و دختران پر از دست و تشویق هم بودند و انگار سالهای دور تحصیل در رشته علوم انسانی و فلسفه و منطق را از خود تا معلمشان و از معلمشان تا دکتر محقق مرور میکردند.
یک کیک تولد به مناسبت سالها اعتبار، عزت و تلاش برای مهدی دیروز،که دیگر علامه است و دکتر است و پژوهشگر است و صاحب نام؛ آمد و نشست روبروی یک عمر تلاش و دانش اندوزی.
میزبانها بهترین کت و شلوارشان را پوشیدند، با عبا وعمامه مرتب خودشان را از جنس، تفکر و اندیشه دکترمحقق دانستند.
میزبانها بهترین مدل که میشد ایستادند، آنطور که باید، خوش آمد کردند.
همه با تمام سعی وتلاششان پی برگزاری بهترین نکوداشت از یکی از بهترینهای وطن بودند.
میدانی میخواهم چه بگویم؟!
نکو داشت فقط تکریم یک انسان شریف، صاحب نام و تقدیر از خوبیهای او نیست.
یک تمرین، یک انتخاب، یک مانور برای آدابدانی مردم به عنوان میزبان اصلی است.
آن زمان که ردیف اول و دوم را خالی نگه داشتند تا میهمانها بنشینند، نشان دادند هم شهری بسیاری انسان بزرگ و بلند مرتبه دامغانیاند.
وقتی پسرانِ هیاهو، آینده شغل، معرفت و تلاش در رشته علوم انسانی را میبینند، خودشان را برای نشستن روی صندلی اعتبار آماده میکنند.
دختران در رزومهاشان یک نکو داشت را خواهد نوشت. یک معاشرت، یک عکس یادگاری، یک دست زدن و هورا کشیدن برای کسی که معتبر است و نام شهرشان را دوباره بر سر زبانها آورده است.
آموزه دختران دانشآموز خواهد بود که نکو داشت فقط مخصوص مردان نیست. کافیست مردانه، پرتلاش ، آگاهانه و مبتنی بر علاقه گام بردارند تا روزی نکو داشت بانوان سرآمد دامغان، این نگین خوش تراشِ کویر را در سالنی زیبا و فاخر و در خور همایشهای بین المللی برگزار کنیم.
حتی گمان میکنم فردای روز نکوداشتها، فرماندار غیر بومی شهر، بیشتر برای دانش آموزان که در مسیر خیابان میبیند حرمت میگذارد. چرا که میداند از میان همین بچهها، مهدی دیروز، دکتر محقق امروز سربلند خواهد کرد.
وقتی نکوداشت داریم، خیلی آدمها با سلیقههای متضاد، کنار هم میایستند و میهمان را تکریم میکنند.
نکو داشت، تمرین آدابِ پذیرش دیگران است. مانور کنار هم ایستادن میزبانی توسعه و پیشرفت است.
نکو داشت فرصت خوبی است برای معاشرت ها،
من بخش کیک و چای و نسکافهاش را از همه بخشها بیشتر دوست میدارم.
نه به خاطر خوردن، به خاطر گفت وگوهایش.
در این نکو داشت هم مراقب بودیم که نخست میهمانها پذیرایی شوند.
نکو داشت دکتر محقق دوباره یادآوری کرد همه جوانب، مکانها، و برنامهها بهتر است متأثر از نکوداشت باشد .
نمایشگاه کتاب دکتر محقق در راستای نکوداشت بود.
نمایشگاه برگزار شده در ابتدای ورودی در راستای نکوداشت نبود.
نکو داشت دوباره ما را کنار یک میز، به اندازه نوشیدن یک چای، به اندازه یک مصافحهی بدون بغض و کنایه جمعِ هم کرد.
چشم های دکتر محقق وقتی مردم شهرش را روبرویش دید که به حرمتش ایستادهاند برق شادی زد.
امیدوارم روزی را درک کنم که اینچنین مراسمی برای مردم اندیشه، هنر، علم بدون مجادله، تخریب، حاشیه و مشکل، بی محابا و راحت برگزار شود.
شهر من مستعد برگزاری نکوداشت بسیاری انسان شریف است که شایسته است با بهرهمندی از تجربه زیسته چندین نکوداشت انجام شده، معرف بههنگام و شایسته ودرخور دامغان و دامغانی باشد.
و یک ایکاش دیگر: ” نکوداشت آدمهای معمولی” است.
امیدوارم مردم، نهادها، تشکل ها و دولتی ها در کنار نکوداشت انسان های صاحب نام، اصیل، شریف و نامدار؛ برای نکوداشت آدمهای معمولی همراه شوند همت کنند و برنامه ریزی کنند.
نکو داشت ماداران معمولی که در رزومهاشان فقط ایثار است.
پدرانی که مجوز نشستن در ردیف جلوی نکوداشت، دستان تاولدارشان باشد.
نکوداشت آدمهای خوبِ معمولی که نان حلال به خانه بردند.
قدیمیترین کاسب خوش نام
آن راننده تاکسی که خانه نشین است.
نکو داشت شریفترین پاکبان شهر که هنوز هم بعد باز نشستگی کمرش را برای تمیزی شهر خم میکند.
بهترین نانوا
یک کوهنورد قدیمی و فراموش شده
کشتی گیری که نام دامغان و پرچم دامغان را روزی بالا برده
باغبانی که از شمار درختان کمِ باغش بهترین را نذرِ مردم میکند.
و هزاران آدم معمولی دیگر که جایشان روی سن است و جای ما ایستاده به احترامشان در آن سالن مجلل، بزرگ و فاخر که ساخته خواهد شد خالی است.
پی نوشت: برای من همیشه آخرین همایش بهترین همایش است. چرا که تجربه پیش از خود در برنامه ریزی، اجرا و تعاملهای اینچینین مراسمی را با خود دارد. پس نکو داشت دکتر مهدی محقق دامغانی بهترین نوع خودش بود.
خسته نباشید به ایده پردازان، مجریان و میهمانان دور و نزدیکِ آیین نکوداشت استاد علامه دکتر مهدی محقق دامغانی که همراه بودند.
#دکتر_مهدی_محقق
#نکو_داشت
#آیین_نکو_داشت_دکتر_مهدی_محقق
#شهردای_دامغان
#شورای_اسلامی_شهر_دامغان
#دامغان