حسین بصیری در آزمون ورودی دانشگاه های کشور در سال ۱۳۹۶ موفق به کسب رتبه سه در منطقه سه کشور شد.
روستای ترکمنپور همچون بسیاری از شهرها و روستاهای ایران در جایی دور با کودکان و نوجوانانی مستعد قرار دارد.
تلخ است بدانی که یک اتفاق ناگوار همچون از دست دادن والدین، فقر، نابسامانی شغلی و … میتواند آن ها را از موفقیت دور کرده و همه امیدهایی که داشتهاند را نقش بر آب کند.
حسین بصیری، با وجود از دست دادن پدر و بسیاری مشکلات توانست با عزت نفس(هدیه پدر و مادرش), خودش را پیدا کند و آن قدر موفق شود که روح بلند پدر را آن سوی زندگی شاد کند.
حسین بصیری از نقش معلم می گوید؛
«معلم من باعث و بانی شد من بروم آزمون بدهم. اکثر هم سن و سالهای من تا نهم میخواندند.
پدر و مادر من هم تاکید داشتند من تا نهم بخوانم.
ولی واقعا دست معلمم درد نکنه.»
پای صحبت حسین بصیری با همان لحن صمیمی و زیبا بنشینیم:
«پدرم سال پیش به رحمت خدا رفت.
پدرم و مادرم هر دو بیسوادن
توی خانوادهامان هفت تا فرزند بودیم.
یکی شون فوت کرد، با اون میشدیم هشت تا.
اول ابتدایی کلا از مدرسه فرار میکردم
اینم جالبه.
معدلم نوبت اول حدود ۱۵ شده بود.
مادرم با یه جارو میآمد منو کتک ،کتک میزد میفرستاد مدرسه.
از روستا تا مدرسه حدود بیست کیلومتره که (مسیر) ۲۵ دقیقه طول میکشه.
من برای نیم ساعت امتحان دادن صبح ساعت ۶ و نیم با بقیه میرم ساعت ۳ برمیگردم
بقیه وقتم میره.
این خونمونه،
محیطش خیلی قدیمیه.
کی فوت کردن پدرتون؟
سال قبل
چه شغلی داشتن
کشاورز
ولی واقعا خیلی خوشحال بود
ولی حیف که نتونست این روزها رو ببینه
فکر میکنم با این روالی که دارم می رم….
رتبه زیر ده کشوری رو بتونم بیارم.»
اگه نیاری چی میشه؟
خب تلاشمو کردم دیگه
و این یعنی، باید معلمهای خوب، آگاه و عاشق کار را بر سر سیستم آموزشی بگذاریم و تکریمشان کنیم و محیط را برای کشف استعدادهای مختلف و متفاوت دانش آموزان را مساعد کنیم.
مخاطب ارجمند! در این نوشته کاری ندارم سیستم آموزشی، اداری و شغلی شاید روزی حسین را مجبور به مهاجرت کند. آن گونه که بسیاری از حسین های با استعداد و پر تلاش امروز دور از وطن هستند و مهاجرت کردهاند.
حسین بصیری نوجوانی روستایی، با وجود همه مرارتهای جامعه روستایی توانست در یکی از آزمونهای انتخابی و گزینشی کشور یعنی کنکور موفق شود.
از این نگذریم که این آزمون بسیاری از استعدادها را زیر چرخهای خود له میکند و به نظرم موجهترین معیار برای غربال خوب از بد نیست.
چراکه آن که قبول نمیشود نه یعنی ناتوان، که جایی دیگر و طوری دیگر توانمند است که سیستم تشخیص توانمندیها نتوانسته مبتنی بر شناخت رفتار کند و متاسفانه بسیاری از توانمندیها هرز میرود.
با توجه به بخشی از گفتوگو با حسین بصیری که در سال قبولیش در کنکور برایتان منتشر می کنیم، کلید واژههایی از مهارتهای زندگی(آموختههای حسین در محیط خانه و خانواده) برایتان تیتروار مطرح میکنم.
امیدوارم تلنگری باشد برای والدین که همراه ایجاد شرایط مناسب زیستن برای فرزندانتان، مهارتهای ارتباطی ایشان را تقویت کنید.
_فرزندانمان را عزیز، قوی و انسان بزرگ کنیم.
_ با سواد شویم: سواد ارتباطی، سواد عاطفی در مقایسه با سواد دانشگاهی نقش بیشتر و پر رنگتری در بلوغ اندیشه و پویایی ذهن فرزندانمان دارد.
_سواد عاطفی و رشد آن بین اعضای خانواده، قدرتِ ناملایمات زندگی را کم میکند و بحرانها را با تکیه بر شانه نزدیکان میتوان تاب آورد. سواد عاطفی خانواده و رشد آن مانع تنهایی و رنج از دست دادنها میشود.
_علاقه به درس، تحصیل و موفقیت تحصیلی اجباری، تحکمی، تهدیدی و تشویقی نیست، فرزندانمان را انتخابگر بار بیاوریم نه تسلیمِ محض-نقش حمایتی پدر، مادر، مخصوصا آموزگار میتواند با تشویق های به موقع و ارائه روش های سالم زمینه ساز ظهور توانمندیهای فرزندان باشد.
_برنامهریزی و نظم یک اصل است برای ترغیب فرزندانمان به نظم داشتن و برنامه داشتن، خودمان برنامه داشته باشیم.حسین برای ساعتهای هدر رفتهاش برنامه ریزی کرد و موفق شد. به خاطر بیاورید که ساعت ها در مسیر درس خانه تا محل امتحان پیاده راه رفته است و این زمان هدر رفته ای است که با مطالعه طی شده است.
برای موفقیتان نگویید چند ساعتِ مفید دارید تا بگویم چه کنید؟
بگویید چند ساعت هدر میدهید تا در مورد آنها صحبت کنیم.
_ اعتماد به نفس با عزت نفس فرق دارد، پشتکار، باور، خواستن و ایمان به خود، عزت نفس است)حسین با عزت نفس موفقیتش را پیشبینی میکند و باز با اتکا به عزت نفس، جا برای عدم تحقق خواستهاش میگذارد و میگوید: تلاشمو کردم.
_فرزندانمان را فقط برای پیروزی بزرگ نکنیم، شکست بخشی از پیروزی است، یک قدم از مسیر است و شاید باید بارها این قدم را بردارند و بازهم شکست بخورند تا پیروزی را درک کنند.