دست نوشته‌ها, گوناگون

دخترم ایران

دخترم ایران!
نارگل را دعای پدر برسان.
هور دوخت را بگو، تاریک است، روشنایی.
بگو جان بابا، دست به عصاتر کوچه‌ی جوانی را بپیماید‌.

گوهرشاد را بگو، آن‌‌كه ارزشمند و ارجمند و خوشحال است، ایران است؟!
اگر چشم بست و موی برآشفت، مباد که صورت بخراشی، ایران جاویدان است، اگرچه بی پناه است‌.
به شادآفرید، بوسه بر پیشانی برسان و بگو عزیز دردانه‌ی خانه را، بی لبخند نبینم.
بگو بخندد، کوچه‌های شهر از دو سوی بن بست می‌شوند، اگر شادآفرید، بغض دار باشد.

ایران جان!
گردآفرید را، یزدان آفرید. نامش را، یادش را، شجاعتش را، آگاهی و درایتش را درود بفرست.

دخترم جهان را به تارِ مویی کاشف است،
جهان دخت را می‌گویم، آن دختر نجیب من و مادرش آیینه‌‌‌
ژیان دخت را سواری آموختم تا پاییز، این فصلِ لاجرم را زودتر بتازد،

زمستان را کاش، بی تن لرزِ بوران بگذراند.

ایران جان!
دختران بعدِ من را،
وقتی می‌پرسند
“آیا بهاری در ره است؟”
بگو، بهار در شماست.
رادنوشانِ فردا،پسران جوان‌مردان بخشیده را،
دختران نیوشنده را،
بگو، آگاهی سرود جاودانگی است.

#رضا_هوشمند
عکس: صادق میری
@sadeghmiri10

بازگشت بە لیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


شش − = 5