شایستگیهای رزومهای، فضیلتهای ستایش نامهای(۲)
اگرچه در جلسات مختلف ، اداری، خانوادگی، نکوداشت ها ومراسم ختم، افراد بیان فضیلت های ستایش نامه ای درخور و مورد وثوق تر هستند، اما جامعه امروز به رزومه افراد توجه بیشتری دارد. در طول سالهای متمادی میان این دو جنگ ناسازگاری و تعارض بوده و هست، این تعارض حل نشده است، مگر این که انسان به تعادل برای تغذیه آنان برسد.
جامعه امروز در جنگی میان آن دو؛ رزومه و شایستگی های آن را برنده خواسته است و حاصل آن تقویت آدم شماره یک(همان که تمام عمرش پی موفقیت، پیشرفت و کسب اعتبار بیرونی ست)، است.
پیشرفت، توسعه و موفقیت فردی بد نیست، بسیار هم خوب است. نکته در انحصاری شدن آن و قدرت مطلق شدن در وجود انسان است.
و این یعنی آدم شماره دو(همان که به درون و ضعفهایش توجه دارد، همانکه میکوشد جامعهاش را رشد دهد)ضعیف، ناتوان و خسته میشود.
یک پرسش:
لطفا به خودتان صادقانه پاسخ دهید.
شما بیشتر زمان عمرتان را صرف کدام فضیلت کردهاید؟
من اعتراف میکنم بیشتر زمان عمرم را صرف فکر کردن، تهیه و تقویت شایستگیهای رزومهای کردهام. و این یک اعتراف تلخ است.
درون انسان از ابتدا دو سرشت در حال جان یافتن هستند.
درونِ شماره یک
درونِ شماره دو
آدم شماره یک، بیرونی و اهل رزومه جمع کردن است. خلق آثار، تولید و کشف کار آدم شماره یک است. او میخواهد جایگاه بلند مرتبه داشته باشد و پیروزیهای پی در پی را بدست بیاورد.
آدم شماره دو، میخواهد تجسم بخش صفات اخلاقی مشخصی باشد. میخواهد یک شخصیت درونی متین و احساسی، توام با آرامش و در عین حال محکم نسبت به راستی و ناراستی داشته باشد.
میخواهد آدم خوبی باشد و کارهای خوب کنند. او میخواهد صمیمانه عشق بورزد، خدمت رسانی کند، از خود گذشتگی کند.
در حالی است که آدم شماره یک، میخواهد دنیا را فتح کند، آدم شماره دو میخواهد دنیا را نجات دهد.
آدم شماره یک، دنبال چشیدن مزه موفقیتهای دنیوی است، در حالی که آدم شماره دو، گاهی به خاطر هدفی والاتر، موفقیت و جایگاه دنیوی را رد میکند.
ایثارگران و شهدا و کسانی که برای دیگران از جان و مال خود میگذرند، یکی از مصادیق بارز تقویت آدم شماره دو در وجود هستند.
آدم یک پیش تاز است و آدم دو به ریشههای خود باز میگردد.
آدم شماره یک ” موفقیت” است.
آدم شماره دو، زندگی را به عنوان نمایشی اخلاقی تجربه میکند.
شعار او ” نیکوکاری، عشق و رستگاری” است.
ما بین جدال و به بیانی تضاد بین این دو زندگی میکنیم.
آدم شماره یک، به پرورش نقاط قوت خود توجه دارد.
آدم شماره دو، میکوشد با نقاط ضعف خود روبرو شود و آنها را رفع کند.
آدم شکوهمند بیرون و آدم فروتن درونی کاملا با یکدیگر آشتی پذیر نیستند.
آدم های شمار یک، خلق کننده، سازنده و کشف کننده هستند.منطق آنها اقتصادی است.ورودی به خروجی منجر میشود. تلاش به پاداش ختم میشود.
آدم های شماره دو، منطقشان منطق اخلاقی است، نه اقتصادی، باید ببخشی تا بگیری، باید در برابر چیزی بیرون از خودت تسلیم شوی تا بتوانی قدرتی درونی کسب کنی.
منطق آدم های شماره دو:
موفقیت به بزرگ ترین شکست ها ختم میشود که همانا غرور است. شکست به عظیم ترین موفقیت ختم میشود که همانا فروتنی و آموختن است.