مطالعه اخیر منتشر شده در Psychiatry Research نشان میدهد که دیر به رختخواب رفتن با سلامت روانی ضعیفتر همراه است، صرف نظر از اینکه افراد خودشان ترجیح میدهند تا دیروقت بیدار بمانند یا نه. یعنی حتی افرادی که جغد شب هستند نیز از نظر روانی در خطر هستند.
چرا شب زندهداری برای سلامت روان پرخطر است؟
ساعت داخلی بدن انسان که به ریتم شبانه روزی معروف است، نقش مهمی در تنظیم الگوهای خواب دارد. این ساعت شبانه روزی در هیپوتالاموس مغز قرار دارد و بر رفتارهای 24 ساعته مختلف از جمله زمان خواب تاثیر میگذارد. افراد عموما ترجیحات خواب متفاوتی دارند، برخی ترجیح میدهند زود به رختخواب بروند (اغلب به آنها “چکاوک صبح” یا “سحرخیز” گفته میشود) و برخی دیگر ترجیح میدهند تا دیروقت بیدار بمانند (“جغدهای شب”). این ترجیح به عنوان chronotype یا شخصیت خواب شناخته میشود.
تحقیقات قبلی نشان داده است که کرونوتایپ یک فرد میتواند بر حساسیت آنها به اختلالات سلامت روان تاثیر بگذارد. به عنوان مثال، کسانی که سحرخیز هستند، در مقایسه با افراد جغد شب، نتایج سلامت روان بهتری دارند. با این حال، تاثیر همسویی زمان واقعی خواب فرد با کرونوتیپ آن بر سلامت روان به طور کامل بررسی نشده بود. هدف مطالعه جدید پر کردن این شکاف با بررسی رابطه بین زمان خواب، کرونوتایپ و پیامدهای سلامت روان، به ویژه تمرکز بر افسردگی و اختلال اضطراب فراگیر بود.
برای این مطالعه محققان از دادههای Biobank بریتانیا، یک پایگاه داده زیست پزشکی در مقیاس بزرگ، برای تجزیه و تحلیل الگوهای خواب و سلامت روان گروه قابل توجهی از افراد میانسال و مسن استفاده کردند. شرکتکنندگان برای ثبت دقیق سطح فعالیت و زمان خواب خود، ملزم به استفاده از شتابسنج مچبند به مدت هفت روز متوالی بودند. این مطالعه شامل دادههای 73888 شرکتکننده پس از حذف افرادی با اطلاعات ناقص بود.
محققان زمان خواب را بر اساس پنج ساعت متوالی با کمترین میزان فعالیت ثبت شده توسط شتاب سنجها طبقه بندی کردند. کرونوتایپ با استفاده از یک سوال مشخص شد که از شرکت کنندگان در مورد ترجیح آنها برای فعالیتهای صبح یا شب پرسیده میشد. پاسخها به انواع صبح، متوسط یا عصر طبقه بندی شدند.
برای ارزیابی پیامدهای سلامت روان، محققان از کدهای تشخیصی طبقهبندی بینالمللی بیماریها، ویرایش دهم (ICD-10) با تمرکز بر هر گونه اختلال روانی، رفتاری و عصبی با توجه خاص به افسردگی و اختلال اضطراب فراگیر استفاده کردند.
این یافتهها ارتباط واضحی را بین زمان خواب دیرهنگام و پیامدهای سلامت روان ضعیفتر، صرف نظر از نوع کرونوتیپ، نشان داد. افرادی که دیرتر به رختخواب میروند، بیشتر در معرض اختلالات روانی، رفتاری و رشد عصبی از جمله افسردگی و اختلال اضطراب فراگیر هستند. این حتی برای کسانی که به طور طبیعی فعالیتهای عصرانه را ترجیح می دادند نیز صادق بود.
یکی از شگفتانگیزترین یافتهها این بود که همسویی با کرونوتایپ بهترین انتخاب برای سلامت روانی افراد نیست. محققان در ابتدا این فرضیه را مطرح کردند که اگر الگوی خواب افراد با ترجیحات طبیعی آنها مطابقت داشته باشد، وضعیت ذهنی بهتری خواهند داشت. با این حال، دادهها نشان داد که در واقع بهتر است جغدهای شب زندگی مناسب با علاقه و تایپشان نداشته باشند.
نتایج واضح بود، تیپهای سحر خیز و تیپهای جغد شب که دیر به خواب میرفتند، میزان بالاتری از اختلالات سلامت روان از جمله افسردگی و اضطراب داشتند. بنابراین بدترین سناریو قطعا این است که مردم تا دیروقت بیدار بمانند. محققان همچنین دریافتند که مدت زمان خواب و ثبات زمان خواب نمیتواند این تفاوتها را در سلامت روان توضیح دهد. این نشان میدهد که داشتن خواب کافی یا یک برنامه خواب منظم برای کاهش خطرات مرتبط با زمان خواب دیرهنگام کافی نیست.