آثار مشق شب, اخبار دنیای نشر, اخبار مشق شب, دست نوشته‌ها, گوناگون, مقالات مشق شب

حرفی برای به خاطر سپردن(1)

سلام

سلام

آخر کجایی؟!

برف دارد می‌بارد.

نزدیکِ پنج روز است در من برف می‌بارد، آن‌قدر کوچه‌ها بسته شده، پشت بام‌ها انباشته شده، آن‌قدر کودکانِ درونم آدم برفی ساختند که دست‌هایشان سِر شده.

آن‌قدر برفِ درونِ من زیاد باریده است که سر ریز شده.
از صبح آسمان  دارد اضافه‌های لب ِقرنیز مرا می‌بارد.

کجایی آخر؟!
همه دختران درونم شال و کلاه کرده‌اند تا به شگون برف نو، بختشان باز شود.

کلاه‌هایشان را روی سر آدم برفی‌ها گذاشته‌اند تا موهایشان را با گل یخ آذین ببندند.
تا سپیدی مطلق آسمان با زیبایی محتوم زمین چشم‌ها را خیره کند.

موهایت کجاست؟!

دستهایت را در آغوش کدام دست گرم می‌کنی؟!

سلام

سلام

آخر کجایی؟!

برف دارد می‌بارد.

#رضا_هوشمند

دلم سکوت کرد ولی حرف داشت.

یک روز سرزده بیا،

شبیه برف باش.

رفتی و آسمان به حرف آمد.
تو نبودی چقدر برف آمد.

#سعید_بیایانکی

ترانه زیبای مستوران:

بازگشت بە لیست

نوشته های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


سه − 1 =